زندگی اینجا یعنی نق نق مادر ٫ یعنی حرف های تکراری پدر... زندگی اینجا یعنی آسمان ابری ٫ یعنی کوه پر از درد... یعنی خوردن توسری از این و اون... یعنی صاعقه ی بی صدا... زندگی اینجا یعنی درخواست ازدواج و ماندن در اولین قسط... زندگی اینجا یعنی گریه بر سر قبر و گریه درآوردن او در وقت زندگی... یعنی تلاش اما نرسیدن... یعنی گریه اما بی صدا... یعنی ببر اما بی خشونت... زندگی اینجا یعنی گفتن دوستت دارم به آن که دوستت ندارد و شنیدن دوستت دارم از آن که دوستش نداری... زندگی اینجا معنایی ندارد ما برای آن معنا میپنداریم... یعنی نگاه های معصومانه در برابر گرگ ها... زندگی اینجا خون است در اشک ٫ ماتم است در خنده ٫ تاریکی است در آفتابت... زندگی اینجا یعنی حلقه ی ازدواج با قرض از پدر... زندگی یعنی منت پدر از هر آن چه به تو داده... زندگی یعنی روز های تکراری و باز هم امیدواری... زندگی اینجا یعنی گرفتن افکارت توسط آنان که خدایی ندارند... زندگی یعنی خواندن نماز فقط با لب و گفتن الله اکبر فقط با زبان... یعنی پرستش خدا فقط برای پست و مقام... زندگی یعنی روزه گرفتن و لحظه شماری برای الله اکبر... زندگی اینجا یعنی حس کردن فقط گشنگی از روزه... زندگی اینجا یعنی دردهای بی پایان و شاید صبر در ناامیدی... زندگی اینجا مفهمومی ندارد ٫ شاید ما مرده ایم و فقط زنده ایم... زندگی یعنی اشتباه فاحش ولی درس نگرفتن از آن... یعنی ریسک های بزرگ برای رسیدن به خواسته هایت... زندگی اینجا یعنی گرفتن دستت توسط رفیق و پس زدن آن توسط برادرت... یعنی کمک از سوی اون که کمکش نکردی و کمک نکردن کسی که کمکش کردی... آیا ما زندگی میکنیم یا زندگی ما را؟!! زندگی یعنی بخشش خداوند و باز گناه ما... زندگی اینجا به معنای غلتیدن در خون با دهانی بسته... خدایا من را کمک کن... من بدون تو هیچ هستم... هیچ... من فرصت میخوام... برای جبران... جبران گذشته... خدا به من بفهمان معنای زندگی را...
۱ نظر:
زندگی اینجا یعنی نق نق مادر ٫ یعنی حرف های تکراری پدر... زندگی اینجا یعنی آسمان ابری ٫ یعنی کوه پر از درد... یعنی خوردن توسری از این و اون... یعنی صاعقه ی بی صدا... زندگی اینجا یعنی درخواست ازدواج و ماندن در اولین قسط... زندگی اینجا یعنی گریه بر سر قبر و گریه درآوردن او در وقت زندگی... یعنی تلاش اما نرسیدن... یعنی گریه اما بی صدا... یعنی ببر اما بی خشونت... زندگی اینجا یعنی گفتن دوستت دارم به آن که دوستت ندارد و شنیدن دوستت دارم از آن که دوستش نداری... زندگی اینجا معنایی ندارد ما برای آن معنا میپنداریم... یعنی نگاه های معصومانه در برابر گرگ ها... زندگی اینجا خون است در اشک ٫ ماتم است در خنده ٫ تاریکی است در آفتابت... زندگی اینجا یعنی حلقه ی ازدواج با قرض از پدر... زندگی یعنی منت پدر از هر آن چه به تو داده... زندگی یعنی روز های تکراری و باز هم امیدواری... زندگی اینجا یعنی گرفتن افکارت توسط آنان که خدایی ندارند... زندگی یعنی خواندن نماز فقط با لب و گفتن الله اکبر فقط با زبان... یعنی پرستش خدا فقط برای پست و مقام... زندگی یعنی روزه گرفتن و لحظه شماری برای الله اکبر... زندگی اینجا یعنی حس کردن فقط گشنگی از روزه... زندگی اینجا یعنی دردهای بی پایان و شاید صبر در ناامیدی... زندگی اینجا مفهمومی ندارد ٫ شاید ما مرده ایم و فقط زنده ایم... زندگی یعنی اشتباه فاحش ولی درس نگرفتن از آن... یعنی ریسک های بزرگ برای رسیدن به خواسته هایت... زندگی اینجا یعنی گرفتن دستت توسط رفیق و پس زدن آن توسط برادرت... یعنی کمک از سوی اون که کمکش نکردی و کمک نکردن کسی که کمکش کردی... آیا ما زندگی میکنیم یا زندگی ما را؟!! زندگی یعنی بخشش خداوند و باز گناه ما... زندگی اینجا به معنای غلتیدن در خون با دهانی بسته... خدایا من را کمک کن... من بدون تو هیچ هستم... هیچ... من فرصت میخوام... برای جبران... جبران گذشته... خدا به من بفهمان معنای زندگی را...
ارسال یک نظر