نظر دادن

چون دیدم اغلب دوستان برای نظر داد ن مشکل پیدا می کنن فقط کافی هست جمله پایین رو بخونن.

برای نظر دادن ابتدا هویت خود رو مشخص کنید.

۷.۲۵.۱۳۸۹

سلام بر تو ای

عجب مردمی که خودشان در ظلم و ستم زندگی می کنند و برای حسینی گریه می کنند که در برابر ظلم ایستاد

سلام بر تو ای حسین که شهادت تو باعث روضه ی آخوندها و روضه ی آخوندها باعث گریه ما و گریه ما باعث می شود که تو برای ما در آخرت پارتی بازی کنی و به خدا بگویی ما را ببخشد چون شاید خدا خودش نمی داند باید ما را ببخشد یا نبخشد بلکه شما باید با او بگویی و گناهانی که قرآن می گوید با آتش جهنم پاک می شود و شاید خود خدا آنرا ببخشد تو واسطه می شوی که آن را ببخشد ولی نمی دانم چرا در وقتی که حضرت محمد برای تو گریه می کرد که تو در آینده کشته می شود خدا برایش آیه ای نازل نکرد که علاوه بر خودش که می بخشد تو هم می توانی واسطه بخشش شوی.
حالا اشک من برای تو چه می سازد اون زنجیری که به شانه هایم می کوبم برای تو چه می سازد تو که در بهشتی آیا؟ رودخانه های بهشتی تو با اشک من پر می شود آیا ؟ غذای که می گویند مال حسین هست تو هم در بهشت می خوری
حرمت را از طلا ساختن آیا وقتی هم زنده بودی خانه ات از طلا بود آیا وقتی هم زنده بودی نخ به در و دیوار خانه تو گره می زدند تا آنها را درمان کنی
آهای بکوبید بزنید بگرید حسین در 1400 سال پیش کشته شد.
آهای حسین در 1400 سال پیش کشته شد آهای شیر خدا در 1400 سال پیش کشته شد.

آره شک نکن

در دنیا چندین و چندین ملیارد انسان زندگی می کنن و صد ها کشور مختلف و تعداد زیادی نژاد و تعداد زیادی زبان و تعداد زیادی دین و تعداد زیادی عقیده و من بین همه ی آدم های توی کره زمین دنیا اومدم یک کشور دارم یک زبان دارم یک نژاد دارم و مهم تر از همه یک دین و یک عقیده دارم و حتما هم همین دین وهمین عقیده درسه آره شکی توش نیست.

آره من خرم نمی فهمم هیچی رو

من خرم هیچ چیز نمی فهمم من مثل سگ پارس می کنیم و در در خانه تو می خوابم همچون سگ تا اسلام تو در خطر نباشد. من مثل گاو به تو شیر می دهم و تو گوشت من را می خوری و می گویی حلال است. من اسبم که تو روی من سوار می شوی و من می تازم و می دوم ولی افسار من در دست توست.من یک خروس هستم که خروس های دیگه رو می کشم چرا که تمام مرغ عا رو برای خودم می خواهم. من یک پرنده ای هستم که نامه ی تو را به مقصد می رسانم من موشم که از گربه های تو می ترسم.
شاید من حیوان نباشم شاید من حوری بهشتی باشم که به خاطر قانون تو باید به تو صیغه بشم. شاید هم فرشته ای هستم که به تو وحی می رسانم.
تف تو آب دهن تو عرق تو به خاطر ثواب تو پاک شده ثوابی که از دهان خودت از طرف خداوند گفتی.
من یک نخ بسته شده به مرقد مطهر تو هستم که گره من نشانه ی گره ی زندگی یک بدبختی هست که به تو امید دارد در حالی که خود تو هم در زنگیت به کس دیگه ای امید داشتی.