من خرم هیچ چیز نمی فهمم من مثل سگ پارس می کنیم و در در خانه تو می خوابم همچون سگ تا اسلام تو در خطر نباشد. من مثل گاو به تو شیر می دهم و تو گوشت من را می خوری و می گویی حلال است. من اسبم که تو روی من سوار می شوی و من می تازم و می دوم ولی افسار من در دست توست.من یک خروس هستم که خروس های دیگه رو می کشم چرا که تمام مرغ عا رو برای خودم می خواهم. من یک پرنده ای هستم که نامه ی تو را به مقصد می رسانم من موشم که از گربه های تو می ترسم.
شاید من حیوان نباشم شاید من حوری بهشتی باشم که به خاطر قانون تو باید به تو صیغه بشم. شاید هم فرشته ای هستم که به تو وحی می رسانم.
تف تو آب دهن تو عرق تو به خاطر ثواب تو پاک شده ثوابی که از دهان خودت از طرف خداوند گفتی.
من یک نخ بسته شده به مرقد مطهر تو هستم که گره من نشانه ی گره ی زندگی یک بدبختی هست که به تو امید دارد در حالی که خود تو هم در زنگیت به کس دیگه ای امید داشتی.
شاید من حیوان نباشم شاید من حوری بهشتی باشم که به خاطر قانون تو باید به تو صیغه بشم. شاید هم فرشته ای هستم که به تو وحی می رسانم.
تف تو آب دهن تو عرق تو به خاطر ثواب تو پاک شده ثوابی که از دهان خودت از طرف خداوند گفتی.
من یک نخ بسته شده به مرقد مطهر تو هستم که گره من نشانه ی گره ی زندگی یک بدبختی هست که به تو امید دارد در حالی که خود تو هم در زنگیت به کس دیگه ای امید داشتی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر