نظر دادن

چون دیدم اغلب دوستان برای نظر داد ن مشکل پیدا می کنن فقط کافی هست جمله پایین رو بخونن.

برای نظر دادن ابتدا هویت خود رو مشخص کنید.

۹.۳۰.۱۳۸۹

من يک فمينيست هستم.(درد دل يه دختر)

از خدا پنهان نيست از شما چه پنهان ، من يک فمينيست هستم.

اولين بارجرقه هاي هاي فمينيسم من در سن کودکي زده شد وقتي ديدم که مادر بزرگم
پسرهاي فاميل را شومبول طلا خطاب مي کند و آنها حق دارند با شورت دور حياط
بدوند ولي اگر من جوري بنشينم که دامنم درست نباشد همه بسيج مي شوند تا دامن
مرا روي پاهاي کودکانه و بي خبرم بکشند و مدام گوشزد کنند که درست بنشين. ذهن
پنج ساله ي من نفهميد ( هنوز هم نمي فهمد) که چرا آن چيزي که وسط پاي پسر عمه
ام است بايد با لفظ طلا آراسته شود و حتي گاهي با الفاظ ( شومبولتو بخورم
خورده شود ولي آن چه من دارم مايه ي شرمساري است و بايد پوشانده شود. ذهن پنج
ساله ي من حتي وقتي ده ساله شد نفهميد که چرا آنها بايد راحت ته کوچه دوچرخه
سواري کنند و من با هزار مکافات و يواشکي رکاب بزنم و روپوش و روسري ام مدام
توي چرخ گير کند و زمين بخورم و همه به من بخندند.او هرگز نفهميد چرا وقتي
بالغ شدم و آن دو جوانه ي سرکش در سينه هايم روييد بايد آن را زير مقنعه ي چانه
دار بلند و روپوش گشاد پنهان کنم و قوز کنم تا برجستگي هاي بدنم را از چشم ها
بپوشانم. ذهن من هرگز نفهميد چرا هرچه مربوط به زنانگي من است زشت و پنهاني و
گناه آلود است و هرچه مربوط به مردانگي پسر هاست قابل افتخار و ستودني و حتي
به روايتي خوردني است.

**********************

ذهن من هنوز پنج ساله است، نمي فهمد چرا به عنوان يک دختر ناقص و نيمه است؛ نمي
فهمد چرا همه برايش دنبال شوهر مي گردند فکر مي کنند که بدون مرد کامل نيست.
نمي فهمد چرا مادرش مدام مي پرسد اين پسره کيه که هر شب زنگ مي زند؟ اگر دوستت
داره بايد بياد خواستگاريت. او انقدر بچه است که فقط براي پوز زني مادرش به آن
پسر مي گويد بيا خواستگاريم والکي الکي زن مردي مي شود که دوستش ندارد. او حتي
نمي فهمد چرا درخانواده ي آن مرد، مردها يک طرف مجلس عرق مي خورند و بحث سياسي
مي کنند و زن ها طرف ديگر ظرف مي شورند و مزخرف مي بافند. او نمي فهمد که چرا
شوهرش التماس مي کند که لطفا جلوي فاميل من سيگار نکش وقتي خودش مي کشد. او نمي
فهمد چرا سيگار کشيدن مرد درست است و سيگار کشيدن زن نا درست. او نمي فهمد چرا
وقتي مردش را نمي خواهد سالها بايد دنبال طلاق بدود در حاليکه اگر مرد بود در
يک هفته مي توانست زنش را طلاق بدهد

************************

ذهن من هنوز پنج ساله است. اين ذهن پنج ساله دو برابر پسر هاي هم دوره اش زحمت
کشيد تا دانشگاه برود ، آنها خرخون لقبش دادند. اين ذهن پنج ساله بين همه ي
دانشجوهاي ورودي اش شاگرد اول شد تهمت زدند که معلوم نيست با کدام استاد روي
هم ريخته است. بعدها مجبور شد هر تشخيص را دو بار تکرار کند براي آنکه چون زن
بود حرفش نصف يک مرد ارزش داشت. مجبور شد از زبان يک پزشک همکار( که زن بود
)بشنود که ” پيش دکتر زن نرو، زن ها همه بي سوادن” و هيچ نگويد و دم نزند.مجبور
شد دو برابر تلاش کند تا نامش نصف اعتباري که بايد را بيابد. مجبور شد دو برابر
مردها خوب رانندگي کند تا مبادا تصادف کند و اين جمله را بشنود که ” زن ها دست
به فرمون ندارند”.مجبور شد دو برابر مردهاي دور و برش کار کند و دو برابر آنها
موفق شود و دو برابر آنها پول در بياورد و آخر هم ” زن بي سر پرست” ناميده شود.
مجبور شد دو برابر مردها وبلاگ بنويسد تا صدايش به جايي برسد و آخر سر هم متهم
شود که زنانه نويسي مي کند و در واقع “مرد” است..

*********************

از همه ي اينها گذشته ،نگارنده زن خوشبختي محسوب مي شود. در خانواده اي مرفه و
غير مذهبي بدنيا آمده ، امکان تحصيل و امکان فرار از آن چهارچوب هاي غير
منصفانه و زشت را داشته است . او هرگز کتک نخورده و نفقه نخواسته و حضانت طفلي
را از دست نداده است.
با اين همه زخمي وخسته است.
خسته است از اينکه از زبان مردهاي بي خاصيت و احمقي که نصف ضريب هوشي او را
ندارند شنيده است که زن ها منطق ندارند، زن ها طنز ندارند، زن ها دست به فرمان
ندارند.
خسته است از جامعه اي که اگر زني مورد تجاوز قرار بگيرد زن را مورد خطاب قرار
مي دهد که چرا حجابت کامل نبود و مقصر مي شمارند که مرد را گناه انداخته و از
مرد نمي پرسد که چرا مثل يک حيوان رفتار کرده است.

خسته است از جامعه اي که اگر زني مورد خيانت قرار گرفت به او توصيه مي کند که
صبوري کند و خانمي پيشه کند و بيشتر به مردش توجه کند، خسته است از جامعه

سوره جنتی

الف جیـم(1) و تو چه داني که جــنتی کيست؟(2) که از گونه‌ی پستانداران بود واز تیره‌ی آدم‌خواران(3)
همانا او از نسل انسان‌های راست قامت بود و پنجاه ملیون سال پیش می‌زیست که خدا دانای دانایان است(4)
و اکنون رسیده به نسل انسان‌های خمیده قامت(5) باشد که متذکر گردید(6)
ای بندگانم اگر سؤالی داشتید و من جواب ندانستم(7) از جـنتی بپرسید بدرستی که او سرسلسله دایناسوران است و خدا آگاه است ( 8 )همانا که او مدتها پیش از ما می‌زیست(9)
همانا ما به موسی «عصای سحرآمیز» دادیم(10) و به نوح «عمر طولانی»(11) و به عزرائیل «میراندن آدم‌ها»(12)
و به جیرجیرک‌ «صوت جمیل»(13) و به زورو «عبای مشکی»(14) و به بروسلی «خشم اژدها»(15)
و تمامی این‌ها را در یک پکیج استثنایی به جنتی دادیم(15)باشد که دست از سر ما بردارد(16)
همانا ما وی را امام جمعه موقت کردیم(17) لیکن فک ما باز مانده که این موقت کی تمام می‌شود و خدا از در کف ماندگان این موجود است( 18 ) .

۹.۲۹.۱۳۸۹

آبرو داری

مبادا نگاه به نامحرم کنید که این چشم ها دام های شیطانند مبادا نگاه موهای افشون پری یا چشم های عسلی زری بکنید که اینها آتش جهنم شما هستند در قیامت
شما 4 ساعت بابای محترم و نه نه ی محترمه رو می بری خواستگاری یک تحقیق هم می کنید اگه دختر مورد نظر دختری بود که چشم هاش به نامحرم ناافتید بود و یا خدایی نکرده دوست پسر نداشت می ری باهاش عروسی کردید و ایشون رو به خونه بردید می زنی همون شب اول پرده رو پاره می کنی هر چی عقده تو وجودت جمع شده می تونی همون شب اول خالی کنی
خدایی نکرده اگه یهو شیطون گولت بزنه و خدایی نکرده دوست پسر و دوست دختر و ...
نه نه این دخترا هایی که تو خیابون ها موها کاشون رو می زارن بیرون یا اون پسر هایی که مدل سیخ تو پریز می زنن اینا همه فاسدن نکنه همنشین یکی از اینا شی
عاقل باش وقتی می ری بیرون سرت رو می اندازی پایین به هیچ کس نیگاه نمی کنی من خودم وقتی موقعش رسید یک زنی واست پیدا می کنم که چشمش چشم نامحرم ندیده باشه گوشش صدای نامحرم نشنیده باشه صورتش هم هیچ نامحرمی ندیده باشه
کلا یکی زن که هیچ وقت سبیلش هم نزده باشه
یک زنی می گیریم واست که دو تا دو تا بزاد نه نه